مهتای بی همتای ما

27 مرداد سال 93 یکسالگی مهتا: وزن مهتا 10.500 کیلوگرم، قد مهتا 75 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا: به اضافه اینکه دور تا دور وسایل رو میگرفتی و راه میرفتی ،پاهات رو به نشانه اینکه بری روی میز یا مبل بلند میکردی .تمام وسایل رو که بیشتر خوراکی بودند رو دوست داشتی برداری و بخوری - کلمات بابا، ماما، ددر، هام  و چند کلمه دیگه میگفتی. روز  یکسالگی باید واکسن میزدی و من  و بابا مهدی هم فکر میکردیم که مثل واکسن های دیگر ماهها ممکنه شمارو اذیت کنه به خاطر همین هم برنامه تولدت رو برای 4 روز بعد یعنی روز جمعه انداختیم . رفتیم و واکسنت رو زدیم و خانم دکتر گفت حالا راحت برید و امشب تولد یکسالگی دخترتون رو بگیرید ،من و با...

27تیر سال 93 یازده ماهگی مهتا: وزن مهتا10.400کیلو گرم،قد مهتا 75 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا : دستت رو به لبه هر چیزی میگرفتی و بلند میشدی دور تا دور راه میرفتی -تازه دیگه یاد گرفته بودی چهار دست و پا تند تند راه بری. (مثل فرفره)   ما از نه ماهگی بیصبرانه منتظر چهار دست و پا راه رفتنت بودیم ولی از اونجا که شما حسابی راحت طلب بودی اصلا دوست نداشتی راه بری .چون یکی یک دونه مامان بزرگا و بابا برزگات بودی حسابی لوست کرده بودن و شمار و  مدام بغل میگرفتند به خاطر همین هم به شما بیشتر خوش میگذشت  و اصلا علاقه ای نشون نمیدادی . بر خلاف هرماه که روز ماهگرد تولدت شما رو خوشگل می کردم و کلی ازت عکس مینداختم ، ی...

27خرداد سال 93 ده ماهگی مهتا : وزن مهتا 10.300 کیلوگرم،قد مهتا 74 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا : یاد گرفته بودی که دست دستی کنی و هر وقت میگفتیم دس دسی دست میزدی. کلماتی مثل ددر و ماما می گفتی . هر کسی هم که از در میرفت بیرون بای بای میکردی 25 خرداد اولین تولد من با بودن تو بود و من حس خیلی خوبی نسبت به تولد های دیگه داشتم و بهترین هدیه که میتونستم داشته باشم وجود شیرین تو بود .ایشالا همیشه سالم و شاداب باشی که این بهترین هدیه برای من خواهد بود.   این مداد رنگی ها ، یادگاری مامان مریم هست ..وقتی من بچه بودم و مدرسه میرفتم اصلا نداد ولی شما چون مغز بادومی هنوز یک سالت نشده برای یادگاری داد بهت .این جامدادی ر...

27 اردیبهشت سال 93 نه ماهگی مهتا: وزن مهتا 10 کیلوگرم،قد مهتا 73 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا: در اومدن اولین مروارید-وقتی دمر رو شکمت می خوابیدی دستهات رو رو زمین میزاشتی و تا نصفه بلند میشدی و گردنت رو بالا میاوردی و هر جلو چشات بود و با زبون خودت میگفتی اده.دده   حسابی شیرین زبون شده بودی و بای بای رو یاد گرفته بودی و هرکی باهات بای بای میکرد تو هم دستای کوچولوت رو به صورت بای بای تکان میدادی .شیرین و بانمک و خوردنی شده بودی حسابی اولین مرواریدت هم خونه مامان مریم بودیم و داشتی آ ب میخوردی که یه دفه من و مامان مریم باهم گفتیم صدای تق تق میاد . نکنه دندونت در اومده . نگاه کردیم دیدم که بله .... اولین مرواری...

27 فروردین سال 93 هشت ماهگی مهتا: وزن مهتا 9.600کیلوگرم،قد مهتا 73 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا : خیلی کم به حالت نشسته خودت رو به سمت جلو میکشوندی.عاشق سیم شارژر موبایل ،کنترل و تلفن بودی وهر وقت این ها رو جلوت میذاشتیم مستقیم میکردی تو دهانت   عاشق فرنی بودی و با اشتها می خوردی - چون دندون داشتی در میاواردی همش دوست داشتی چیزهای سفت گاز بزنی به خاطر همین ما هم همشه یه هویج میدادیم و تو مدتها سرت گرم بود .اسمت رو گذاشته بودیم خرگوش بیدندون   عکسای هشت ماهگیت رو با لباسی که دوست و همکار گلم (نفیسه جون) از مکه یادگاری آوارده بود انداختم خیلی بهت میومد   حسابی...

27اسفند سال 92 هفت ماهگی مهتا: وزن مهتا 9.200 کیلوگرم، قد مهتا 73 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا: به راحتی و بدون کمک مینشستی - کلماتی مثل دد،اد ،هام ، نه نه می گفتی .   نزدیک عید بود و ما خوشحال از این که بعد از عیدی که شما تو دل مامان الهه بودی عید جدید و متفاوتی رو تجربه خواهیم کرد و بیصبرانه منتظر رسیدن فصل بهار و عید و عید دیدنی و ..... بودیم. این هم چند تا از عکسای هفت ماهگی توپولی من   در ادامه .......   دیگه چون خوب میتونستی بشینی و عید هم بود و میخواستم اتاقت رو تغییر دکور بدم سرویس صندلی هایی که مامام مریم سال 84 از مکه یادگاری برای نوه اش آوارده بود&n...

27بهمن سال 92شش ماهگی مهتا : وزن مهتا 8.600کیلوگرم، قد مهتا 73 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا: به کمک گذاشتن بالشت میتونستی بشینی و موقع خوردن فرنی یا سوپ حتما باید دست من رو با قاشق میگرفتی تا دهانت رو باز کنی و بخوردی وگرنه اصلا نمی خردی . خوشگل من از کوچیکی هم مستقل بودی تو خوردن غذا صبح زود رفتیم و واکسن شش ماهگی رو زدیم خیلی خوب و آروم بودی و موقع واکسن زدن دست خانم دکتر رو گرفته بودی و کلی حواست به آستین لباسش بود و واکسن رو که به پای چپت زدیم رواصلا متوجه نشدی ولی موقع ریختن قطره تو دهانت گریه کردی . خدا رو شکر اصلا موقع واکسن ها تب نمیکردی .فقط یه کم پات درد میکرد و من و بابا مهدی هم برات تند تند کمپرس آب...

27دی ماه 93 پنج ماهگی مهتا: وزن مهتا 8.200کیلوگرم، قد مهتا 67 سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا : از اواسط 5 ماهگی میتونستی برگردی و دمر رو شکمت بیفتی.صداهای مختلفت از خودت در میاوردی .یه کار جالب و بانمکی که انجام میدادی این بود که هر وقت بابا  مهدی بغلت می کرد انگشت شصت بابا مهدی رو میگرفتی و شروع می کردی به مکیدن (بجای شصت خودت)هرکاری هم میکردیم ولی شما مقاومت می کردی همزمان با 5ماهگیت هم عروسی بنفشه جون از فامیلهای بابا مهدی دعوت بودیم . از شب قبل رفتیم خونه مامان مریم تا بتونم با کمک اونها حاضر بشم .شما رو خوشگل کردیم و رفتیم عروسی این لباس خوشگلت رو تنت کردم .مثل عروسک شده بودی    ...

27 آذر سال 92 چهار م اهگی مهتا: وزن مهتا 7.300 کیلوگرم،قد مهتا 67سانتی متر بارزترین ویژگی مهتا: میتونستی تمام وسایل نرم رو با دستات بگیری و سریع هم میبردی تو دهانت به خاطر همین دایی محسن یه کتاب و یه عروسک گرفته بود که اگه شما می کردی دهنت ضرر نداشته باشه. یه چیز خنده دار هم که هر وفت خونه مامان جون پری بودیم همراه اونها سریال دیلا خانم نگاه می کردی . عکسهای چهار ماهگی نفس مامان این هم کتابی که میکردی تو دهنت و خیس میکردی   ...