مهتای بی همتای ما

دومین مسافرت مهتا ( سرعین و سراب)

1393/11/23 15:51
نویسنده : مامان الهه
379 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از سفر های خیلی خوب و به یاد موندنی این سفر خانوادگیمون بود که به سراب و سرعین رفتیم . به همراه مامان و جون پری و بابا جون و عمه الهام و خانواده عموی بابا مهدی به منزل دختر عموی بابا تو سراب رفتیم . تاریخ 6 خرداد بود که تصمیم گرفتیم رفتیم . به کنار از سفر 9 ساعته ای که داشتیم و شما حسابی شیطنت کردی ، ولی وقتی رسیدیم و چند روزی که اونجا بودیم حسابی بهمون خوش گذشت و کلی زحمت انداختیم  به گردنشون.

یک روز از صبح به سرعین رفتیم و شب رو هتل گرفتیم و دور هم موندیم خیلی خوب بود ولی یه اتفاق کوچیک برات افتاد و اون شب من و بابا مهدی رو نگران کردی ولی خدا روشکر به خیر گذشت. حتما دوست داری بدونی چی شدسوال

هیچی دخترم رو تخت نشسته بودی که از کنجکاوی زیاد برای اینکه بری دنبال بابا مهدی یک دفعه از رو تخت پرت شدی و ما هم کلی استرس داشتیم چون تابه حال این اتفاق نیفتاده بود و نگران بودیم که خدانکرده سرت چیزی نشده باشه به خاطر همین هم تا صبح با بابایی بیدار بودیم.

اینجا توراه رفتن به سرعین بودیم و هوا هم خیلی سرد بود و باد میومد

این هم یه عکس دسته جمعی با فامیلهای  بابا مهدی

در ادامه چند تا عکس دیگه میزارم....

 

و در آخر هم برای خوردن یک کباب خوشمزه اومدیم رو تخت نشستیم و شما هم بیسکوییت میخوردی

پسندها (1)

نظرات (0)